ایلیاایلیا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ایلیا؛شاهزاده آریایی

ایلیا و سفر نیشابور

این اولین باریه که ایلیا جون به نیشابور سفر می کنه،اونم به خاطر بابایی که می خواست بره ماموریت.اونجا به ایلیا و مامانی خوش گذشت هرچند که بابایی نبود و دلمون واسه بابایی خیلی تنگ شد. اینم کادوی مامان جون و آقاجون (یک قطار خوشگل)برای پسر گلم که اولین بار میرفت خونه ی اونها.   ...
3 شهريور 1393

دو ماهگی پسر خوشگلم

صبح روز پنج شنبه( 5/16 )همراه بابایی رفتیم بهداشت و واکسن دوماهگی گل پسرم رو زدیم.اولین واکسن که زده شد شروع کردی به گریه  و تازه داشتی اروم میشدی که بعدی و گریه ی زیادی کردی بعد من اومدم بغلت کردم و اروم شدی مامان قربونت بشه،و همراه بابایی اومدیم خونه و بابایی رفت سرکار. روی پاهای کوچولوت کمپرس سرد گذاشتم و بعد از شیر خوردن خوابیدی تا ساعتای 12 که شروع کردی به گریه کردن و هرکاری می کردم اروم نمیشدی و منم همراه تو گریه می کردم کمی اروم شدی و دوباره خوابت برد.شب هم برای دومین ماهگردت کیک درست کردم و با بابایی جشن کوچولویی گرفتیم ولی شما خواب بودی. ...
3 شهريور 1393

ختنه شدن گل مامان

پسر گلم امروز عصر( 4-5-1393) همراه بابایی و حاج خانم(مامان صاحب خونمون) رفتین مطب دکتر طاهری و اونجا تو مسلمان شدی. منم که دلم نیومد بیام گریه هاتو بشنوم عزیزم،خونه موندم و وقتی اومدی از راه پله ها صدای گریت می اومد . اسفند برات دود کردم و سریع بهت شیر دادم تا اروم شدی.دکترم کلی برات دارو نوشته که بخوری.   ...
13 مرداد 1393

عکس 40 روزگی گل پسرم

سلام عزیزم اینم عکس چهل روزگی شما ( 26 تیر ) بعد از اینکه از حمام اومدی ازت گرفتم،که بعد از حمام کردن حسابی خسته شدی و خوابیدی. ...
29 تير 1393

ایلیا و دایی کوچولوش

ایلیا دایی کوچولویی به نام مهزیار داره که حدوداً  21 ماه ازش بزرگتره وخیلی هم ایلیا رودوست داره. ولی خب قضای روزگار اینه که پیش هم نیستند  وشهرهای زندگیشون باهم فرق میکنه. این عکس 5روزگیشه که تو بغل دایی کوچولوش خوابیده ...
18 تير 1393

ماهگرد ایلیا در سالگرد ازدواج مامانی وبابایی

قبلاًبهتون گفته بودم که ایلیا یک ماه زودتر  از موعد به دنیا اومد. یعنی تاریخ اعلامی سونوگرافی 16 تیر بود درست مصادف  با  سالگرد ازدواج من وباباییش. اما گویا نیت ایلیا جون این بوده که بذاره جشن مامان وبابا  خاص ومنحصربه فرد بمونه وبرای همین ازخودگذشتگی کرد ویک ماه زودتر اومد. قربونش بشه مامانی. برای همین دیروز اولین جشن سه نفره رو که هم ماهگرد تولد ایلیاجون بود وهم سالگرد ازدواج مامانی وبابایی  برگزار کردیم وخیلی خوش گذشت. اینم کادوی اولین ماهگردت که مامانی و بابایی با کلی ذوق برات خریدن. ...
18 تير 1393